این اثر یک درام تعاملی در ژانر عاشقانه است.
داستان بسته به انتخاب هایی که می کنید تغییر می کند.
بهویژه انتخابهای برتر به شما امکان میدهند صحنههای عاشقانه خاصی را تجربه کنید یا اطلاعات مهم داستانی را به دست آورید.
■خلاصه ■
شما سه زن داشتید که در زندگی شما مهم بودند که او همه آنها را به دلیل حوادث جداگانه از دست داد.
اولین نفر یوکی بود، معلمی که شما عمیقا به او احترام می گذاشتید. او با یک ماشین روبروی شما تصادف کرد و در دم جان باخت.
دومی ریمی بود، دوست دوران کودکی و زنی که به او قول آینده داده بودی. او بر اثر سرطان خون از دنیا رفت.
نفر سوم مینا بود که به شما کمک کرد پس از از دست دادن ریمی بهبود پیدا کنید و دوست دختر دیرینه شما بوده است. او توسط دوست پسر سابقش که شکارچی بود به ضرب چاقو کشته شد.
با متقاعد شدن به اینکه هرکسی را که دوستش داشته باشی سرانجام خواهد مرد، قسم خوردی که دیگر هیچ کس را دوست نداشته باشی و روزهایت را گوشه نشین سپری کردی.
یک روز با ابزار خاصی روبرو شدید - یک طلسم جادویی. می گفتند نوشتن آرزویی روی طلسم آن را برآورده می کند. با این فکر که شوخی است، آرزویی را روی کاغذ نوشتی: سه زنی را که دوست داشتی زنده کنی.
فردای آن روز، آن سه زن که قرار بود مرده باشند در حضور شما ظاهر شدند.
■شخصیت ها■
یوکی
معلمی که شما عمیقاً به او احترام می گذاشتید و او را به عنوان شخصیتی قوی و خواهر بزرگتر می دیدید. او متوجه وابستگی شدید مادرتان به شما شد و سعی کرد شما را از نفوذ خود رها کند. او در این راه کشته شد. در ابتدا، او شما را به عنوان یک برادر کوچکتر می دید، اما وقتی رشد می کنید، شروع به دیدن شما به عنوان یک مرد می کند. یادگاری او قلمی است که در کودکی به او دادی.
ریمی
یک دوست دوران کودکی و تندرو. او احساسات یک طرفه ای نسبت به شما داشت اما به دلیل شخصیتش نمی توانست آن را بیان کند. پس از بستری شدن در بیمارستان به دلیل ذات الریه، او قربانی آزمایشات انسانی شد و درگذشت. در حالی که او ترومای مربوط به بیمارستان دارد، بودن در نزدیکی شما موقتاً آن را تسکین می دهد. یادگاری او لقمه ای است که توسط شما به او داده شده است.
مینا
دوست دختر کودری که بعد از مرگ ریمی از شما حمایت کرد. او پس از رها شدن توسط دوست پسر سابقش از نظر عاطفی زخمی شد، اما به لطف شما بهبود یافت. دوست پسر سابقش بعداً سعی کرد آشتی کند و وقتی او نپذیرفت، شما او را کشتید. او تنها کسی است که خاطرات آخرین لحظات خود را حفظ می کند اما متوجه مرگش نمی شود. یادگاری او یک دستبند از شماست.